عوامل اصلی تنش در روابط ابوظبی-واشنگتن کدامند؟-راهبرد معاصر
گزارش «مرکز سیاسی امارات»؛

عوامل اصلی تنش در روابط ابوظبی-واشنگتن کدامند؟

ابهام و تردید در مورد تداوم تعهد واشنگتن به امنیت منطقه، پیروزی بایدن و غلبه بر میراث ترامپ در غرب آسیا و مواضع و منافع متفاوت آمریکا و امارات متحده عربی در ارتباط با چین و روسیه را می‌توان مهمترین عوامل تشدید تنش‌ها میان امارات متحده عربی و ایالات متحده آمریکا قلمداد نمود.
ابتسام الکتبی؛ رئیس مرکز سیاسی امارات
تاریخ انتشار: پنجشنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - 28 April 2022

عوامل اصلی تنش در روابط ابوطبی-واشنگتن کدامند؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ حمله نظامی روسیه به اوکراین باعث شد تا تنش بین آمریکا و امارات متحده عربی برجسته شود. در منافع و اولویت های دو کشور در زمینه تامین انرژی، قیمت و سطح تولید اختلافاتی ایجاد شد. این امر به درخواست آمریکا از امارات باز می گردد که از این کشور خواسته شده بود تا برخی از کمبودهای تامین انرژی روسیه به اروپا را جبران کند. در وهله نخست، ضروری است که موضع امارات متحده عربی در مورد آن چه که در اوکراین اتفاق افتاده ، مشخص شود. بر این اساس، دیدگاه های متفاوت امارات و آمریکا و منافع و اولویت های راهبردی هر دو کشور را در بخش ذیل بررسی می کنیم:


الف) امارات متحده عربی با حفظ منافع ملی خود و تعقیب سیاست مستقل، بر تعهد خود به توافق نامه اوپک پلاس با روسیه و سایر کشورها تاکید کرد. تا کنون امارات متحده عربی از افزایش تولید به حداکثر ظرفیت اجتناب کرده و خواستار دور نگه داشتن موضوع انرژی از سیاست بین الملل شده است. این کشور همچنین بر ضرورت پای بندی به قانون عرضه و تقاضا تاکید کرده است.


ب) امارات متحده عربی سعی می کند از گرفتار شدن میان قدرت های بزرگ جلوگیری کند. در رای گیری به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که آنچه را تهاجم روسیه به اوکراین خواند، رای ممتنع داد. با این حال، امارات متحده عربی در محکومیت مداخله روسیه در اکراین به مجمع عمومی سازمان ملل پیوست. زمانی که مسکو از تمدید تحریم تسلیحاتی علیه یمن و معرفی حوثی ها به عنوان "جنبش تروریستی" در شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرد، امارات از مواضع میانه رو خود بهره برد.


ج) امارات متحده عربی خواستار کاهش تنش بین روسیه و اوکراین شده و از حل و فصل دیپلماتیک بحران حمایت و پشتیبانی نموده است.


د) امارات متحده عربی به تماس خود با همه طرف های بحران ادامه داده و روابط خود را با هیچ کشوری قطع نکرده است.
انباشت تنش در روابط آمریکا و امارات


تنش بین دو کشور محصول انباشت طولانی مدت عوامل هستند:

الف) ابهام و تردید در مورد تداوم تعهد واشنگتن به امنیت منطقه: با روی کار آمدن دولت بایدن، واگرایی و سوتفاهم آشکاری در منافع و اولویت های امارات و آمریکا در خصوص مسائل منطقه ای از جمله مقابله با چالش ایران و گروه های شبه نظامی نیابتی آن ایجاد شده است. اماراتی ها نسبت به واکنش دیرهنگام آمریکا به حملات موشکی و پهبادی حوثی ها ناامید شده است. علاوه بر این، واشنگتن به درخواست امارات پس از حملات علیه سرزمین این کشور برای معرفی مجدد حوثی ها به عنوان یک سازمان تروریستی پاسخ نداده است.


ب) انتخابات آمریکا و غلبه بر میراث ترامپ: بدیهی است که سردی در روابط دو کشور به سیاست انتخاباتی دولت بایدن باز می گردد که خواستار تغییر رویکرد دولت ترامپ شد. بایدن به شکل هدفمند تصمیم گرفت سیاست خارجی ترامپ را که در آغوش گرفتن رهبران برجسته عربستان سعودی، مصر، ترکیه، امارات متحده عربی و حتی اسرائیل بود، تغییر دهد.


ج) مواضع و منافع متفاوت آمریکا و امارات متحده عربی در ارتباط با چین و روسیه: البته این موضوع در بحران اوکراین و مسئله انرژی مشهود بود. این موضوع همچنین در کاربرد فناوری نسل ۵ چین و ادغام امارات در طرح ابتکار کمربند و جاده آشکار است.


سناریوهای احتمالی برای مدیریت تنش

در شرایط کنونی می توان برای مقابله با تنش کنونی در روابط امارات متحده عربی و آمریکا سه سناریو در نظر گرفت:

سناریوی نخست؛ تداوم وضع موجود: این سناریو نشان گر این است که اقدامات واشنگتن برای اطمینان خاطر مجدد به امارات در خصوص مهار چالش های گروه های شبه نظامی ایران کافی نیست. در مورد تعهد آمریکا به حفظ امنیت متحدانش در منطقه شک و تردید وجود دارد. سفر اخیر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا به اسرائیل و مراکش نشانگر تمایل واشنگتن برای اطمینان دهی مجدد به شرکای منطقه است. بر اساس برخی گزارشات، آنتونی بلینکن از شیخ محمد بن زاید آل نهیان به دلیل واکنش دیرهنگام آمریکا به حملات حوثی ها به سرزمین امارات متحده عربی عذرخواهی کرد. در پایان این سناریو به این معنا است که سفر آنتونی بلینکن و پیام های آمریکا به امارات منجر به پاسخ عملی آمریکا به درخواست های امارات نشده است. علاوه بر این، موضع آمریکا مبهم است و نگرانی هایی را ایجاد می کند. واشنگتن همچنین به تضمین ها، اقدامات جزئی و مدیریت بحران بین ایران و شبه نظامیان همسو با آن از یک سو و کشورهای عربی خلیج فارس از سوی دیگر راضی است. ایالات متحده همچنین به شرکای خود در خلیج فارس نسبت به نزدیک شدن بیش از حد به پکن و مسکو هشدار خواهد داد.


سناریوی دوم؛ گسترش و تعمیق چارچوب استراتژیک روابط بین امارات و آمریکا: این سناریو که محتمل ترین آن است نشان می دهد که واقع بینانه ترین جایگزین برای تنش ادامه دار در روابط آمریکا و امارات متحده عربی این است که دو کشور چارچوب استراتژیک جدیدی برای روابط خود ایجاد کنند. این چارچوب به دنبال تعمیق و بازتعریف روابط در راستای تغییرات سریع و محیط های استراتژیک جدید منطقه ای و بین المللی است. بنابراین این چارچوب دفاعی استراتژیک جدید است نه یک اتحاد رسمی. به گفته ی کارشناسان، این مکانیزم قابل اعتماد برای ارتقای مشارکت امنیتی به روش هایی است که اصول اساسی را مجددا تایید می کند و اهداف روشن و قابل دستیابی را برای روابط دوجانبه یا چند جانبه دفاعی پیش نویس می کند. انتظارات این است که این چارچوب استراتژیک شامل موارد زیر باشد:


ایجاد یک گروه اقدام مشترک آمریکا و امارات متحده عربی برای مقابله با تهدید موشک های بالستیک و پهباد

افزایش تماس بین نهادهای دولتی هر دو کشور و ارتقای توان نظامی امارات متحده عربی

توسعه قابلیت های امنیتی و نظامی امارات متحده عربی برای مقابله با تهدیدات

ارائه اطلاعات از سوی آمریکا به امارات متحده عربی در مورد فعالیت هایی که ممکن است منجر به حملات آینده شود.

 

با این حال به نظر می رسد که طرف آمریکایی فکر می کند این کار در حال حاضر حداقل به دو دلیل اسان نیست: نیاز به تایید دو سوم اعضای کنگره دارد که در حال حاضر به دلیل دو قطبی بودن سیستم حزبی در آمریکا دشوار است. ب) موضع غیررسمی آمریکا این است که هرگونه معاهده دفاعی با امارات مستلزم زیرساخت جامع برای همکاری امنیتی و زیرساخت نهادی است که در حال حاضر در دسترس نیست.


سناریوی سوم؛ ایجاد چتر دفاعی منطقه ای: توافق نامه ابراهیم مسیر را برای صحبت در مورد این سناریو باز کرده است که به گزارش رسانه ها یا اتاق فکرهای آمریکایی اشاره می کند. این گزارش ها به طور غیررسمی می گویند که اسرائیل با متحدانش در خاورمیانه برای ساختن « سیستم دفاعی مشترک» برای مقابله با موشک ها و پهبادهای ایران همکاری می کند. این سناریو نشان می دهد که چتر دفاعی منطقه ای بر ایجاد پدافند هوایی مشترک متمرکز خواهد بود. این امر مسیر را برای به اشتراک گذاشتن برنامه های عملیاتی اطلاعاتی و نظامی برای ممانعت از هرگونه حمله هموار می کند. برخی بر این تفکر هستند که فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) این شانس را دارد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل را در برخی برنامه ریزی های استراتژیک حداقل برای ادغام و بهره مندی از قوی ترین سلاح ها آن ها را درگیر کند. این سناریو در نظر دارد که پدافند هوایی و موشکی یکپارچه عناصر بلندمدت چارچوب استراتژیک آمریکا و خلیج فارس هستند که مسئولیت جمعی منطقه را بر عهده دارد. کارشناسان می گویند که این امر به معنای سرمایه گذاری در ایجاد قابلیت های سازمانی به جای تمرکز بر فروش تسلیحات و راه حل های تاکتیکی برای مشکلات قدیمی است.


نتیجه گیری

بحران اوکراین اهمیت استراتژیک کشورهای عربی خلیج فارس و نقش تأثیرگذار آنها را در عرصه جهانی به خصوص در امنیت انرژی و رقابت قدرت های بزرگ برجسته کرده است. بحران اوکراین فرصتی برای بازتعریف روابط امارات و آمریکا است. اکنون زمان پیشنهاد رویکردهای جدید برای تقویت، توسعه و نهادینه کردن مشارکت استراتژیک اماراتی-آمریکایی برای مهار تنش، تضمین و گسترش منافع متقابل، توسعه قابلیت‌های دفاعی امارات و مقابله با تهدیدات برای حفاظت از منافع بزرگتر است.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۲ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی